جدول جو
جدول جو

معنی قربان کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قربان کردن
ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو یا گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
تصویری از قربان کردن
تصویر قربان کردن
فرهنگ فارسی عمید
قربان کردن
(گَ گَ تَ)
فداکردن. به قربان کسی رفتن. قربان ساختن:
بعید نیست که گر تو به عهد بازآئی
به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان.
سعدی.
گوئی فلک ازبهر تهیۀ برگ عید، خانه های فارسیان را به وعید آن لشکر بی کیش قربان ساخت. (تاریخ وصاف چ بمبئی ص 21).
عید واله تو و جان داده به محرومی تو
عید نادیده جز او کس نکند قربان را.
واله هروی (از آنندراج).
به روز عید چو قربان کنی حریفان را
مرا بگوی که دست تو را حنا بندم.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قربان کردن
فدا کردن
تصویری از قربان کردن
تصویر قربان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
قربان کردن
دیدن قربانی درخواب، دلیل بشارت است. جابر مغربی
اگر کسی به خواب دید که اشتری یاگوسفندی قربانی نمود، بیننده اگر بنده است، آزاد شد. اگر بیمار است شفا یابد. اگر ازاد است رستگاری یابد و حج اسلام بگذارد. اگر ترسی داشت ایمن شود. اگر درتنگی بود به فراخی آید. اگر این خواب نزدیک عید قربان بیند، دلیل که اثر آن بیشتر است. محمد بن سیرین
دیدن قربان کردن بر چهار وجه است. اول: ایمن شدن از ترس. دوم: یافتن مراد و حاجات. سوم: خیر و برکت. چهارم: زوال قحطی و تنگی .
اگر بیند گوشت قربانی خورد، دلیل منفعت است. اگر بیند گوشت قربانی قسمت نمود به مردم، دلیل که مردی محتشم در آنجا بمیرد و مال او را قسمت کنند .
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جبران کردن
تصویر جبران کردن
تلافی کردن صدمه و خسارتی که به کسی وارد شده
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ حَ زَدَ)
قربان کردن. رجوع به قربان کردن شود:
بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کشم جانی
از آن کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تابان کردن
تصویر تابان کردن
درخشان ساختن نورانی کردن روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تلافی کردن (خسارت و مانند آن)، استخوان شکسته را بستن و بحال اصل برگرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
مداوا کردن، معالجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریان کردن
تصویر بریان کردن
تف دادن کباب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزان کردن
تصویر ارزان کردن
کم بها کردن قیمت کایی را پایین آوردن و مناسب ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربال کردن
تصویر غربال کردن
کنایه از تفحص و جستجوی بسیار، کنجکاوی، الک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبران کردن
تصویر جبران کردن
توختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
تصحية
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
Victimize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
victimiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
قربانی بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
vitimizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
подвергать жертвоприношению
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
poświęcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
ставити в жертву
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
শিকার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
vittimizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
เป็นเหยื่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
kuathiri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
kurban etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
犠牲にする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
victimar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
희생시키다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
mengorbankan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
शिकार बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
slachtofferen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
להפוך לקורבן
دیکشنری فارسی به عبری